من و پسرم تنهای تنها
سلام به همهگی دو سه روزه که بابایی رادوی ن رفته تهران برای دفاع منو پسر کوچولو هم تنها موندیم با خدا راد و ی ن و هر روز صبح میبردم بیرون یه ساعتی با هم می گشتیم و می اومدیم خونه امروز هم بردمش بیرون تو حیاط دوچرخش و اوردم یکم بازی کرد بچم طفلی هر کی از راه پله ها رد می شد و صداش میومد تندی به طرف در می رفت تا در و باز کنه یا همش لباساشا از کمد درمیاوردو می گفت بریم می گفتم کجا میرفت به طرف در این مطلبو تو نت دیدم خیلی خوشم اومد پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!! پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟ پسر ميگه : من..!! پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!! پسر ميگه : بازم من شيرم... پدر عصبي مشه دستشو ...
نویسنده :
مامان
15:49